Jahan-Nama Entertainment
Jahan-Nama Entertainment

Jahan-Nama Entertainment

شعر و غزل

رونق عهد شباب است دگر بستان را

می‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

 

ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی

خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را

 

گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش

خاکروب در میخانه کنم مژگان را

 

ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان

مضطرب حال مگردان من سرگردان را

 

ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند

در سر کار خرابات کنند ایمان را

 

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح

هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

 

برو از خانه گردون به در و نان مطلب

کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را

 

هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است

گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را

 

ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد

وقت آن است که بدرود کنی زندان را


حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی

دام تزویر مکن چون دگران قرآن را


حافظ


**************************************************************************


گر نظر پاک کنی کعبه و بت خانه یکی است


پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکی است



حرم ودیر یکی سبحه و پیمانه یکی است


این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظری است



هر کسی قصه شوقش به زبانی خواند


چون نکو مینگرم حاصل افسانه یکی است



این همه شکوه ز سودای گرفتاران است


ورنه از روز ازل دام یکی دانه یکی است



ره هر کس به فسونی زده ان شوخ ار نه


گریه نیمه شب و خنده مستانه یکی است



گر زمن پرسی از ان لطف که من می دانم


آشنا بر در این خانه و بیگانه یکی است



هیچ غم نیست که نسبت به جنونم دادند


بهر این یک دو نفس عاقل و دیوانه یکی است



عشق آتش بود و خانه خرابی دارد


پیش آتش دل شمع وپر پروانه یکی است



گر به سر حد جنونت ببرد عشق عماد


بی وفایی و وفاداری جانانه یکی است


عماد خراسانی


**************************************************************************


می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن!

ای که میگویی مسلمان باش و می خواری مکن!


ای که خود گفتی مکن می خوارگی ،آری مکن!

هرچه میخواهی بگو اما ریا کاری مکن!


می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن!

مردمان را غرق اندوهی که خود داری مکن!


زاهدا خوش باش و خندان , پیش ما زاری مکن!

گر نمی خواهم پریشان باشم، اصراری مکن! 

من خوشم 
نخواهم جز این کاری کنم!

نخواهم جای خوشی، گریه و زاری کنم!


سر خوشم تا مهربانی در دلم جاری کنم!

تا توانم ز اندوه؛ خودداری کنم!


زاهدا خوش باش و خندان , پیش ما زاری مکن!

هرچه میخواهی بگو اما ریا کاری مکن!


مستان و همای (همراه با ویرایش)